جاذبه های گردشگری 
سوغات شهرستان

سه‌شنبه 23 آبان 1391


طبس در جنوب خراسان بزرگ ، در مدار ۳۳ درجه و ۳۵ دقیقه شمالی و نصف النهار ۵۶ درجه و ۵۵ دقیقه شرقی، در منطقه ای با آب و هوای بیابانی واقع شده، و شهرستانهای بردسکن و شاهرود از شمال، فردوس و بیرجند از شرق، استان کرمان از جنوب، و شهرستانهای نایین، اردکان و بافق از غرب و جنوب غربی آنرا احاطه کرده اند.
ارتفاع شهر طبس از سطح دریا حدود ۶۹۰ متر است، و در شرق آن رشته کوه بلندی به نام رشته کوه شتری قرار گرفته که ضلع شرقی چاله بزرگ طبس را تشکیل میدهد. معادن غنی ذغال سنگ این شهرستان حاکی از وجود جنگلهای انبوه و دریاچه های بزرگ در گذشته های دور در این منطقه میباشد. این معادن، طبس را در ردیف یکی از غنی ترین مناطق کشور به لحاظ ثروت ملی قرار داده است. جمعیت شهرستان (براساس سر شماری سال90 ) 69658 نفر میباشد، که از این تعداد 43119 نفر (حدود 60%) در شهر طبس و 26539 نفر (حدود 40%)در سایر نقاط سکونت دارند.
وسعت شهرستان ۵۵۴۶۱ کیلومتر مربع و تراکم جمعیت در این منطقه بسیار کم (تقریباً برابر ۲/۱ نفر در هر کیلومتر مربع) می باشد، که کمترین تراکم جمعیت در منطقه است، و فاصله بین دورترین روستاهای منتهی الیه شمالی و جنوبی شهرستان بیش از ۴۰۰ کیلومتر می باشد.


اولین اقوام ساکن طبس و در واقع اجداد طبسی ها دامدار و در غارهای مجاور چشمه سارها ساکن بوده اند که هنوز آثاری از آنان باقی است. در دوره هخامنشیان و قبل از آن طبس مرزبان نشین تابع ایالت شاه نشین پارت (خراسان بزرگ) بوده است. در دوره اشکانیان طبس پادگان نظامی مهم مرزهای غربی آنان محسوب می شد و گاهی دست بدست می شده است. در زمان سلوکیان طبس از نفوذ فرهنگی و یورش نظامی آنها بدور ماند و در عین حال به پادگان بزرگ نظامی ایزد خواست (یزد) باج (مالیات) می داد و در دوره ساسانیان طبس همانند دوره هخامنشیان بود. یزدگرد سوم آخرین امپراطور ساسانی در گریز به سمت مرو چند ماه در طبس اردو زد.

در تمام طول این مدت طبس به عنوان پل ارتباطی شرق ـ شمال شرق با غرب بوده، یعنی راه مهم و سوق الجیشی پارت و هگمتانه و شوش و بین النهرین به پاسارگاد از طبس می گذشته و راهدارها در رباط ها و چاپارخانه های بسیاری در مسیر آن احداث شده بود که بقایای برخی موجوداست. در سالهای ۲۹ هجری قمری سپاه اعراب مسلمانان به فرماندهی عبدالله بن بدیل خزاعی از شمال غرب طبس وارد و قلعه چارده (جوخواه امروز) را متصرف شدند و آماده نبرد با سپاه طبس می شدند. مردم طبس صلح خواستند و با ۶۰۰۰۰ درهم خراج سالیانه صلح گردید. این فتح موجب مسرت فراوان عمر بن خطاب، خلیفه دوم شد و دولت ارشد طبس را بعنوان مطلع الفجر و دروازه خراسان نامیدند. در زمان خلافت امیرالمؤمنین مردم طبس به اسلام گرویدند و آن حضرت خراج را به آنان بخشید. در زمان حکومت امویان و مروانیان وضع به همین منوال سپری شد در حالیکه مالیاتهای سختی از مردم گرفته می شده است. زیرا کویر سوزان و صعب العبور مرکزی یک مانع طبیعی و سخت برای عبور دادن لشکر و تجهیزات محسوب می شد. طبس از حمله مغول آسیبی ندید و پذیرای مهاجرین بسیار بوده است.

در زمان سلجوقیان، اسماعیلیان بر طبس استیلا یافته و قلاع محکمی در کوههای طبس ساختند. طبس در این زمان پایتخت اسماعیلیان قهستان بوده است و نیز مرکز آموزش فدائیان مطلق که مستقیماً از قلعه الموت دستور می گرفتند.

سیاحانی چند مثل ناصر خسرو قبادیانی (۴۴۵ هـ.ق.) در آن دوره از طبس بازدید و از زیبایی طبس و حکومت گیلک بن محمد به عظمت یاد کرده و از وجود امنیت بسیار و رعایت دقیق احکام شرع سخن به میان آوردند. با استیلای تیموریان طبس تابع حراست بوده و سپس با ضعف آن نظام ازبکهای مهاجم چندین بار به طبس یورش آورده و دختران و پسران بسیاری را به قتل رساندند. زیرا در برابر برده شدن و انتقال آنها به بین النهرین مقاومت می نمودند. در اوایل دوره صفویه مردم طبس سنتی و متعصب بودند و بسختی با شاه اسماعیل صفوی جنگیدند.

بالاخره سلطان شیردم خان از وی امان خواست و از فرماندهان عالی رتبه وی گردید و بعد به صفت بابرخان حاکم هند درآمد. طبس در دوره صفویه مستقیماً تحت نظارت اصفهان بر بلوک بزرگی از شرق کشور حکومت نمود و همواره گروهی قزلباش برای رفع حمله ازبکان و امنیت طریق الرضا (ع) (راه تجاری نظامی اصفهان ـ یزد ـ مشهد) در طبس مستقر بودند.

محمد افغان با حمایت مالی و تسلیماتی کمپانی هند شرقی (انگلستان) شهرهای شرقی ایران از جمله طبس را گرفت و سپس به کرمان و اصفهان رفت. طبس بعداً توسط نادرشاه از وجود مهاجمین افغانی پاکسازی و نامبرده حاکم جدیدی از اعراب شیبانی را در طبس به حکومت گمارد که ۷ نسل متوالی تا دوره پهلوی بر طبس حاکم بودند و حاکم نشین طبس از آن دوره تا سال ۱۳۸۰ هجری شمسی تابع خراسان به مرکزیت مشهد مقدس بوده است.
قلمرو حکومتی طبس شامل: گناباد ، فردوس ، بشرویه ، بجستان ، دستگردان ، رباط پشت بادام و قسمتی از شمال کرمان بوده است. از میان امرای شیبانی طبس امیرحسن خان در عمران و آبادی طبس بسیار کوشید. تالار آیینه نشان، عمارات باشکوه و منبت کاری، استخرهای آب باشکوه با نوارهای چرخان و طلاکوب یا سیمکوب، باغها و کوشکهای باصفا، خیابان بندی طبس و کانال کشی انهار، هرس درختان بر اساس طرحهای هندی، احداث آب انبارها، احداث حمامهای بزرگ و تمیز و مساجد و تکایا و… از اقدامات وی و دولت یا اعقاب اوست.

در دوره معاصر شکوه و عظمت طبس به فراموشی گذاشته شد. گناباد، بجستان، تون (فردوس) و بشرویه به تدریج از آن جدا شدند، از قلمرو آن کاسته شد، و «حکومت» به «فرمانداری» تنزل یافت.

در سال ۱۳۵۵ طبس به عنوان یک شهر باستانی شناخته شده و تغییر و تخریب آثار قدیمی آن ممنوع شد. دو سال بعد، زلزله مخرب ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ طبس را بکلی ویران نمود و حدود ۱۰۰۰۰ تن قربانی گرفت.

در سال ۱۳۸۰ با تصویب هیأت دولت شهرستان طبس مشتمل بر دو بخش و هشت دهستان از استان خراسان منتزع و به استان یزد الحاق گردید و به عنوان دهمین شهرستان آن استان شناخته شد. در سال ۱۳۸۱ بخش مرکزی طبس به دو بخش مرکزی و دیهوک تقسیم شد
در اواخر سال 1391 دوباره این شهرستان از یزد جدا گردید و پس از 11 سال به خراسان جنوبی ملحق شد و در حال حاضر شهرستان طبس دارای سه بخش مرکزی، دستگردان و دیهوک می باشد.
براساس آمار سرشماری سال 1390 جمعیت شهرستان 69658 نفر بوده است.

تقسیمات کشوری

نام بخش

تاریخ تاسیس

جمعیت

مساحت

مرکزبخش

جمعیت مرکزبخش

فاصله تا مرکزشهرستان

تعداد دهستانها

تعداد روستاها

مرکزی

۱۳۲۹

۴۴۷۲۳

۲۲۱۰۳

طبس

۲۸۷۴۲

۰

۴

۸۴

دستگردان

۱۳۴۰

۱۱۸۸۹

۱۰۲۲۸

عشق آباد

۳۳۳۸

۱۰۵

۲

۹۳

دیهوک

۱۳۸۲

۹۷۴۹

۲۳۰۱۲

دیهوک

۴۵۰۵

۸۵

۲

۴۸

 
امتیاز دهی